English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6015 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
power of procuration U وکالت نامه
power of procuration U اختیار نامه
power of procuration U اجازه نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
procuration U نمایندگی
procuration U تحصیل چیزی خرید
procuration U وکالت
procuration U جاکشی دلالی محبت
procuration U حصول
procuration U نیابت
commercial procuration U قائم مقام تجارتی
procuration fiscal U دادستان بخش در اسکاتلند
procuration fee U حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
will-power U قدرت اراده
will-power U عزم راسخ
will-power U تصمیم
will-power U اراده
will to power U قدرت خواهی
useful power U توان مفید
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
useful power U قدرت مفید
power saw U دستگاه اره
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power down U قطع برق خاموش کردن
power up U روشن کردن
outside power U جریان خارجی
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
in power U صاحب مقام
in power U دارای اختیارات
power down U قطع نیرو
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power on U روشن کردن
power U قوه [ریاضی]
power up U برق
will power <idiom> U قدرت
e. power U قوه مجریه
e. power U نیروی اجرایی
power saw U اره ماشینی
power U توان [ریاضی]
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U اقتدار و اختیار
power U حذف توان کامپیوتر
power U توان برقی
power U نیرو
power U توان نیرو
power U توان
power U دولت
power U برق
power U راندن
power U قوه
power U زور بکاربردن
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U قدرت دیدذره بین
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U قدرت نیرو
power U شدت
power U توانایی
power U انرژی
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U خاموش کردن یک وسیله
power U برتری
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U قدرت
power U زور
power U قوه یا توان
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U توان از دست رفته
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U برقی
power U دستگاه برقی
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power loss U گمگشتگی قدرت
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
power of production U نیروی تولید
power outege U قطع قدرت
power outege U قطع برق
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
power play U نقشه تهاجمی
power play U حمله دسته جمعی
power loss U تلف قدرت
power output U توان خروجی
power of reservation U حق اعتراض
power pack U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power mains U شبکه جریان قوی
power pack U دستگاه تنظیم برق
power loss U اتلاف توان
power mains U شبکه نیرو
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power level U تراز توان
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
power pack U جعبه تغذیه
power law U قانون توانی
power jack U جک
power factor U ضریب توان
power cut U رفتن برق
power brake U ترمز سروو
power cable U کابل قدرت
power cable U کابل جریان قوی
power circuit U مدار توان
power consumer U مصرف برق
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
power consumption U مصرف قدرت
power consumption U مصرف برق
power blackout U قطع برق
power dissipation U اتلاف قدرت
power blower U دمنده برقی
power block U سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power failure U رفتن برق
output power U توان خروجی
power blackout U رفتن برق
peak power U بار خارجی بیشینه
police power U نیروی انتظامی
police power U نیروی پلیس
police power U دادگاه پلیس
power cut U قطع برق
power amplifier U تقویت کننده قدرت
power failure U قطع برق
power approach U تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
power distribution U پخش قدرت
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
power dive U شیرجه
power fuel U سوخت
power function U تابع توان
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function U تابع توانی
power function U تابع قدرت
power blackout U خاموشی
power hacksaw U اره کمانهای
power hacksaw U کمان اره
power head U سر موتور
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house U کارخانه برق
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power forward U فوروارد قوی
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
power user U کاربر پیشرفته
power cut U خاموشی
power endurance U توان استقامت
power factor U ضریب قدرت
power failure U خاموشی
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power installation U تاسیسات جریان قوی
real power U توان حقیقی
sea power U قدرت بحری
sea power U نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
sea power U کشور دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
social power U قدرت اجتماعی
sounp power U توان صوتی
source of power U منبع قدرت
source of power U منبع انرژی
power-on light U چراغروشنشدندستگاه
starting power U توانایی راه اندازی
scattering power U قدرت پراکندگی
ruling power U سلطان
real power U توان موثر
received power U توان دریافتی
rectangular power U قدرت راست روی
reflecting power U قدرت انعکاس
refractive power U قدرت شکست
resolving power U توان تفکیک تلسکوپ
resolving power U قدرت تفکیک
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
TV power button U دکمهروشنکنندهتلوزیون
starting power U قدرت راه اندازی
super power U ابر نیرو
super power U ابر قدرت
power takeoff U قدرت
wattless power U توان هرز
wattless power U توان راکتیو یا غیرموثر
world power U جهان نیرو
world power U ابرنیرو
world power U قدرت دنیوی
world power U قدرت جهانی
world power U کشوربسیار قوی
power socket پریز برق
power indicator U شاخصروشن
veer on power U با دوار زنجیر دادن
the power of imagination U نیروی پندار
the power of imagination U قوه تصور
thermal power U مقدار حرارتی
thermal power U توان حرارتی
true power U توان حقیقی
true power U توان واقعی
power-on button U دکمهروشنشدندستگاه
power turbines U توربینهایقدرت
power train U آموزشقدرت
vector power U توان برداری
Recent search history Forum search
3ترجمه كلمه زايش به انگليسي مثلا زن توانايي زايش دارد
1سه ساکته برقی را چه میګوید؟
1رسانایی هم ارز چیست
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
2obliged is an adjective but you translated as a verb
1بند برق
0power walk-in
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com